بنت الهدی

گروه جهادی تربیتی بنت الهدی
  • خانه 

آرمان های رُبی

06 خرداد 1398 توسط گروه جهادی بنت الهدی

​بسم الله الرحمن الرحیم
آرمان های رُبی
امروز در حالی از حوزه اومدم بیرون که یه دستم رب خونگی پنج کیلویی بود و یه دستم پیاز خشک و شیوید .

به محبوبه که اون طرف خیابون منتظرم بود که بریم و کار رنگ خونه ما رو تموم کنیم گفتم…

این بود آرمان های من؟…?? 
آرمان های کسی که میخواد دنیا رو تغییر بده …حتی یه تغییر کوچیک حالا تا حد رُب و میاز تقلیل پیدا کرده…
آما…آما…بدانید و آگاه باشید که در واقع سنگر عوض شده و زهره همچنان پر رو پیش میره

سنگر میشه خونه ای که من مسئول گرم نگه داشتن و پایگاه کردن اونم

و

آرمان ها با همون رُب و پیاز رنگ میگیرن .

رنگ میگیرن و گاهی میشن نذری و میرن به همسایه ها سر میزنن
گاهی میشن کنار همسر بودن به عنوان اولویت اول و حتی اینکه دو شب قدر هیچ جا نری و تازه ببینی به به چه حال خوبی داری…
و 

گاهی میشن قاب عکس قدس  روی دیوار و آرمانی که به رخ هر کس که بیاد به این خونه کشیده میشه.
شب قدر پارسال آرمان های من رُبی نوشته شدن 

رَب من اینجور پسندیده
پسندیده و اینو خواسته

چی بهتر از این

فکر نکنین دارم خودمو راضی میکنم نه…

این حقیقتیه که وجدان کردم.
الهی که  شکستگی شب های قدر روزی همتون

دعا کنیم خدا ما رو به رضای خودش راضی کنه
 رب هب لی حکما و الحقنی بالصالحین
#شب_قدر

#رضایت

#بندگی

#طلبگی

#رُب

#رَب

#تجافی حس خوب این شب ها

#مرگ

#امیرالمومنین

#به_قلم_خودم

 نظر دهید »

منبر رمضانی من

28 اردیبهشت 1398 توسط گروه جهادی بنت الهدی

​بسم الله الرحمن الرحیم
“هیچ دو نفری با هم مصاحبت و زندگی نکردند مگر این که یک نفر از آن دو نفر پیش خدا محبوب‌تر است، و آن محبوب‌تر کیست؟ آن که با همنشینش رفیق‌تر و نرم خوتر باشد و بیشتر مراعات و مدارا کند.”
با همه ی ماست

میدونم سخته 

ولی وقتی موفق بشی که اون محبوب تره تو باشی

خیلی شیرینه.

درسته که توقع داشتن از دیگران از اون رذایل وحشتناک اخلاقیه 

ولی

وقتی دیگران ازتون توقع میکنن همون لحظه است که نزدیک جرقه حرف ناجور زدن و دلخور شدن و …زده بشه
زود یاد این روایت بیفتید و بخواین که آدم برنده ی داستان باشید
یه نفس عمیق بکشید و مدارا کنید

مدارا

مدارا

مدارا

همون کار سخت

همون کاری که حرص در میاره

همون که میخواین جیغ بزنین
ولی نزنین

دنیا خیلی کوتاه تر از اونیه که بخواییم انقدر غر غر کنیم و اخم و تَخم.

خلاصه من همون اخوندی ام که قرار بود تا اخر ماه مبارک مطلب نذارم

ولی خب این حس مسئولیت نمیذاره که.
میکرفن رو میدم به بقیه که مجلس رو ادامه بدن
پاکت ما رو هم بدین بریم ?
یا علی
#ماه_مبارک

#جنبش_غر_نزن_ها

#خودِ_خود

#مدارا

#طلبگی

#به_قلم_خودم

 نظر دهید »

قرآن از ما شکایت خواهد کرد

28 اردیبهشت 1398 توسط گروه جهادی بنت الهدی

انس با قرآن گمشده ی ماست این روزها

#قرآن

#رمضان_الکریم

#رهبری

 نظر دهید »

هوای بزرگتر ها را داشته باشیم

21 اردیبهشت 1398 توسط گروه جهادی بنت الهدی

​بسم الله الرحمن الرحیم
شب آخر ماه شعبانه

یک سال دیگه بر ما گذشت.

از اونجایی که ما درخت و سنگ و حیوان نیستیم بهارمون هم با اونا فرق داره.

بهار همین ماهی هست که داره میاد

ما از استادمون یاد گرفتیم این ماه خلوت کنیم.
یه کم به حساب کتاب برسیم

دو دو تا چهار تا کنیم

انرژی و نور بگیریم برای بقیه سال

برای اربعین پیش رو

برای اتفاقات تازه 

برای رشد بیشتر

و برای آدم شدن
امشب دوست خوبی از مشهد امام رضا جان لایو گذاشته بود

دلمون راهی حرم شد

همون جا به امام رضا علیه السلام گفتم

بخشیدم 

خیلی ها رو

حتی همون دختری که چند روز پیش توی مترو هر چی در دایره لغاتش داشت نثارم کرد

که خدا میدونه چقدر دلم پیششه.
شمام بشینید رو به قبله

ببخشید تا میتونید

انقدر سبک وارد این ماه بشید که بتونید اوج بگیرید.

یه جای خونه رو واسه عبادت ماه مبارک و تلاوت قرآنتون آماده کنید.

روزه رو بین ۲ تا سوره قدر قرار بدید

یعنی اول افطار و اول سحریتون

شب ها بیدار باشید تا جایی که میشه و شب های قدر تا طلوع بیدار بمونید 

آخه اینجوریه که حساب خاصی داره و دستمون پر میشه.

زیاد حرف نزنیم

هوای بزرگ تر ها و اونایی که نمیتونن روزه بگیرن داشته باشیم
اینا رو بنده از خودم بلد نیستم از  مباحث #آیت_الله_شجاعی_ره گفتم در کتاب #ضیافت_حقیقی
#نشر_سروش
منم تا یک ماه از اینستا خداحافظی میکنم.

#روزه هاتون پر نور

#شب_قدرتون پر برکت

دعا برای فرج یادمون نره.
#ماه_مبارک_رمضان

#شکر_که_زنده_ایم

#قدرِ_قدر

#بندگی

#طلبگی

#فرج

#به_قلم_خودم

 نظر دهید »

نوروز ۹۸

01 فروردین 1398 توسط گروه جهادی بنت الهدی

​بسم الله الرحمن الرحیم

روز اول سال خونه بابا علی بودیم

مدت ها بود دلم تنگ شده بود که پدربزرگم پیشونیم رو ببوسه.

بابا علی پدربزرگ باصفای همسرمه

به اندازه یه نوه امروز خونشون سر و صدا و شلوغ بازی درآوردم.

جاتون خالی عدس پلوی دستپخت سادات خانم رو هم خوردیم

پنجاه تومن هم از بابا علی عیدی دریافت کردم.

خونه ی بامزه ی پلاک دهه شصت 

از بس اونجا هیجان زده بودم از در و دیوار عکس مینداختم .حتی از پرده ی توری اتاقشون.

گل سرسبد تاقچه هم قاب شهید خونه شهید موسی مهری بود.

خونه که برگشتم هیجاناتم رو با نجمه درجا بازگو کردم.آخه اونجا نمیشد خیلی.بالاخره عروسی گفتن،خانمی گفتن…?

#عید

#عید_دیدنی

#طلبگی

#شهید_مهری

#نوروز

#عروس

#محله_بیسیم

#خراسون

#رسوم_ایرانی

#سال_نو_نو_شویم

#به_قلم_خود

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • ...
  • 10
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 32
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

بنت الهدی

فعالیت جهادی تربیت محور / کودک و نوجوان

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس