بنت الهدی

گروه جهادی تربیتی بنت الهدی
  • خانه 

همان همیشگی

23 خرداد 1397 توسط گروه جهادی بنت الهدی


﷽ همان  همیشگی…

پراید سفید…به شماره ی …

داشتم درب را قفل میکردم و چشم چشم میکردم که ماشینی که گرفتم را پیدا کنم،که شنیدم یک نفر با صدای بلند گفت:خانم شوکتی ،خانم شوکتی …اینجام …اینجا
چند قدم آن طرف تر ایستاده بود.سوار شدم.

ولی این بار همان همیشگی نبود

پراید سفیدی بود با یک راننده ی متفاوت

جلوی ماشین خیلی بامزه با گل و سبزه ی مصنوعی تزیین شده بود و یک ماشین اسباب بازی هم روی آن گذاشته بود.

داشتم به جلو نگاه میکردم که دیدم دو تا کاغذ به سقف همون همیشگی با پونز زده شده…

روی یکی نوشته بود

برگرد کتابخونه ی پشت سرت رو ببین و با گوشیت بازی نکن
برگشتم و دیدم بله .چند کتاب برای مسافران گذاشته …

راننده ی با مزه ای بود.

به چراغ قرمز که رسیدیم نگاهم از شیشه سمت راست به بیرون افتاد و به یک نام زیبا که روی شیشه چسبانده شده بود…حسین علیه السلام
همه جور سلیقه ای در همان همیشگی می توانست راضی پیاده شود.
خیلی زود رسیدم و نفهمیدم چه طور زمان گذشت.
همان همیشگی ،همان همیشگی نبود.

#پراید

#همان_همیشگی

#طلبگی

#ماه_مبارک

#کتابخوانی

#فرهنگ

#مهربانی

 نظر دهید »

۱۴۲ روز تا اربعین...چقدر دلتنگم

19 خرداد 1397 توسط گروه جهادی بنت الهدی

 نظر دهید »

عاصمة الارض و السماء

19 خرداد 1397 توسط گروه جهادی بنت الهدی

 نظر دهید »

وصیت نامه

07 خرداد 1397 توسط گروه جهادی بنت الهدی


﷽ ⌚وقتش رسیده که بلند شوم و بایستم و شاید بدوم…وقت کم است

شما چقدر برای رفتن آماده اید؟می پرسید کجا؟
حتما تا به حال به برای یک سفر آماده شدید،مدام بررسی میکنی که چه چیزهایی بردارم یا برندارم ،کدام بار من را سنگین خواهد کرد،کدام را فراموش نکنم بردارم.  چند روز آینده سفری در پیش است
میخواهم قبل از این سفر وصیت نامه بنویسم ،حس نوشتن این وصیت نامه باعث شده که فکر کنم چقدر برای رفتن آماده ام؟ 

اگر برگشتی نباشد؟

مهم ترین چیزی که به ذهنم می رسد اینکه خانواده چقدر از من راضی هستند؟

نجمه

ماجده

امیر حسین

بابا 

مامان

همیشه سعی کردم آماده رفتن باشم.

اما خب ،گاهی از دستم در رفته و …

خیلی کارها هست که فکر میکنم تکلیف من است در دنیا…

اصلا چه طور شد که اینها را نوشتم،می خواستم از چیز دیگری بنویسم.

خوب است امشب بنشینم و تعلقاتم را یک بررسی کنم.

بلند شو ،بلند شو زهره که خیلی کار داری.

شاید شب های آخری باشد که هستی…

شاید ماه مبارک آخر باشد

خدای خوب من

مهربان ترین

مرا با مهربانیت در آغوش بگیر

من از تشکیک لحظه مرگ می ترسم

من تو را می خواهم…

شنونده ی تنهایی های من…دستگیر من باش

#سفر

#الرحیل

#طلبگی

#مرگ

#ماه_مبارک

#خدا

#وقت_عمر

#وصیت_نامه

 1 نظر

ماه مبارکِ مبارک

05 خرداد 1397 توسط گروه جهادی بنت الهدی


﷽ ?ماه مبارک رمضان امسال متفاوت از سال های گذشته ی من است.

تکلیف امسال من نوشتن پایان نامه در این ایام و آماده شدن برای یک سفر است.

و البته درگیر یک ابتلای دیگرم و توفیق ندارم که روزه دار باشم.

چند روز پیش درحالی که کمی ناراحت بودم از اینکه چه ماه مبارکی شد…مدام درگیر این پایان نامه هستم و کمتر به عبادت ها می رسم،دوستم جویای احوالم شد و گفت:همین موضوعی که برای پایان نامه زمان تو را میگیرد رزق توست.دو دستی بچسب.

گاهی فکر میکنم اگر شیخ عباسی می خواست این روز ها دوباره مفاتیحی بنویسد ،چه طور می نوشت؟ روایات را از چه جنبه ای استخراج می کرد؟

مثلا کار فرهنگی انجام دادن یا اینکه خواهرت دلش می خواهد با تو برود بیرون که حوصله اش سر رفته هم می توانست جزء بندهایی از اعمال ماه ها باشد.

اصلا به نظرم لازم است کسی مفاتیحی بنویسد برای میان بر زدن به بهشت.

ما در میان عبادت ها ،عبودیت را از بین برده ایم.

و این خوب نیست.

ما بلد نشدیم در حالی که زندگی می کنیم بندگی کنیم،بهتر بگویم بندگی کنیم که زندگی بهمان بچسبد.
عکس:میز شلوغ پایان نامه نویسی من

#پایان_نامه

#طلبگی

#سفر

#ماه_مبارک_رمضان

#شیخ_عباس

#مفاتیح

#ابتلا

#امتحان

#زندگی

#بندگی

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 25
  • ...
  • 26
  • 27
  • 28
  • ...
  • 29
  • ...
  • 30
  • 31
  • 32
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

بنت الهدی

فعالیت جهادی تربیت محور / کودک و نوجوان

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس