بنت الهدی

گروه جهادی تربیتی بنت الهدی
  • خانه 

خاطرات یک مربی

08 آبان 1401 توسط گروه جهادی بنت الهدی

❁ـ﷽ـ❁

خانـم مربی:
امروز زنگ تفریح بچه ها رفتم آبدار خانه ی مدرسه

روبروی آیینه ایستادم و خواستم شروع به گریه کنم…

نه برای اینکه خسته از بچه ها باشم

نه برای اینکه از درس دادن خسته باشم

.

.

.

دلم برایشان عمیقا سوخت

که عده ای نمیگذارند اینها

 درست ببینند

درست بشنوند

درست فکر کنند
.

.

‌

همه ی فکر نوجوان که شد نمره ،

و قبولی در فلان آزمون

و فلان مدرسه

.

.

.

همه‌ی دریافتی اش و منابع اش اگر شد bbc و ایران اینترنشنال وهابی و سعودی

.

.

.

تو بچه های معصومی را ساعت ها میبینی که با سرهایی مقابل تو نشسته اند که از یک جنگ برگشته و پر است از اطلاعات غلط 

.

.

.

همه ی اینها جلوی آیینه از ذهنم گذشت

خودم را جمع و جور کردم

با خودم گفتم : اگر جنگ است

اگر سرباز این میدانی

محکم باش
برای ایران

برای اینها که عزیزند و فرزندان ایران

برای دختران ایران

#زن_زندگی_بندگی

#بنت_الهدی

🆔 @Jahadibentolhoda 
https://eitaa.com/jahadibentolhoda
به جمع جهادی ما بپیوندید ☝️

اینجا با شیوه کار تربیتی جهادی ما آشنامیشید

و از فراخوان ها و اردو مطلع میشید.✌️🇮🇷

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

بنت الهدی

فعالیت جهادی تربیت محور / کودک و نوجوان

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس