ریحانه
بسم الله الرحمن الرحیم
ریحانه امروز خواستگار داشت
صدایم کرد تا مناسب ترین لباس را با هم انتخاب کنیم که بپوشد.
از بین همه ی رنگ ها و لباس های کمدش چشمم لباس صورتی و دامن چهارخانه را گرفت با روسری ای که او را بیشتر شبیه عروس خانم ها میکرد.
برایش اتو کردم.
ریحانه امروز خوشحال بود.
من نزدیک ترین فرد به زندگی و قصه هایش هستم .حتی او را بهتر از خواهر و مادرش می شناسم.او هم من را امین می داند و هر چیزی را قبل از اینکه کسی بداند به من می گوید.ریحانه سال های سختی پشت سر گذاشته.چند وقت پیش با او صحبت کردم و اجازه گرفتم که اگر بشود او از قصه هایش بگوید و من بنویسم و شما بخوانید.ریحانه زنی است که…
اگر بگذارد از قصه هایش برایتان خواهم نوشت… ریحانه صدایم میکند…بروم که خیلی حرف داریم…خواستگار ها رفتند و الان کلی حرف درگوشی داریم برای پچ پچ کردن .
#دختر_همسایه
#طلبگی
#دوستی
#زندگی
#خواستگار
#مرد
#زن
#نیمه_دیگر
#عمر
#ازدواج
#ریحانه
#امانت